پیام با معنی

آنچه در مصلوب می شود ، نفسهای توست ، خود کاذب توست ، در این خود راستینت است که تاج بر سر می گذارد ، بر یک روی سکه ی ، صلیب است و بر روی دیگر آنرستاخیزعشق عشق عشق.

شاخ و برگ های زشت حسادت ، سلطه ، تفوق ، ، رقابت ، کینه ، بد بینی و بی اعتمادی ، مانع از آن می شوند که را تجربه کنیعشق.

این شیوه آدم هاست که وقتی می خواهند چیزی را نابود کنند ، از آن هیولایی در ذهن دیگران و یا خود ترسیم می کنند.

هیچ گاه قفس معشوق خود نباش ، غایت ، تملک نیست ، آزادی است ، خلاقیت جزء ذات است ، اگر خلاق نباشد عشق نیست ، بند استعشقعشقعشق.

انسانیت از آن رو فقیر است که کانون های کیهانی را نمی شناسد ، عشق بخشیدن را فراموش کرده و راه گدایی را پیش گرفته است ، عاشقان حقیقی امپراتوران عالم بخشش اند ، آن ها کاسه به دست نمی گیرند و محبت گدایی نمی کنند.

اگر برای مردان تعالی و عروجی متصوراست از همت بلند زنان است.

عشق آغاز ازدواج و ازدواج پایان عشق ، عشق قدسی ترین هنر زندگی است

پرسش این نیست که آیا بعد از مرگ حیاتی وجود دارد یا نه پرسش حقیقی این است که آیا پیش از مرگ تو زنده ای یا نه ؟

زن از اصالتی ذاتی بر خوردار است زیرا دغدغه ی زن همه آن چیزهای ساده و صمیمی در زندگی است.

حقیقت هر اندازه عجیب به نظر برسد باز آشناست ، دروغ هر اندازه آشنا به نظر برسد باز غریب است.

گذشته چراغ آینده نیست بلکه گذشته سد راه آینده است .

بخشش در برابر خواهش و تقاضا نیکوست ، اما بخشش از روی بصیرت بی آنکه خواهشی در میان باشد نیکو تر است برای کریمان و گشاده دستان جستجو برای یافتن کسی که بستاند لذت بخش تر از نفش بخشش است

هر آنچه داری روزی چه بخواهی و چه نخواهی همه به دیگران داده خواهد شد ، بنابر این ای خزانه دار میراث خوارگان اکنون که هستی و می توانی ببخش و بده تا فصل بخشش داشته هایت از آن تو باشد نه از آن آنهایی که اموالت را روزی به ارث و یغما خواهند برد.

هیچ سمی مهلک تر از جاه طلبی نیست ، جاه طلبی سمی ست که تو را می کشد و همچنان زنده نگه می دارد و زندگی تو را به زندگی گیاهی تبدیل می کند ،هیچ شکستی بد تر از توفیق در جاه طلبی نیست

فقر همنشین کفر است.فقر آنگاه فخر است که از قلمرو توانگری عبور کرده باشد کسی که دارد و از داشته ها می گذرد به مرتبه استغنا رسیده است.داشتن عیب نیست ، اسارت داشته هاست که عیب است کسی که اسیر داشته ها نیست براحتی می بخشد.

تنها توانگران می توانند بگویند : با ما از بخشش سخن بگو.گدایان فقط می توانند بگویند با ما از گرفتن سخن بگو به تعبیری کسی که بیش تر و بیشتر می خواهد گداست.

عبور از سوفیست و شکستن بندهای وابستگی قدم گذاشتن در ساحت وارستگی است.

آنگاه که از دارایی هایت می بخشی ، چندان نبخشیده ای ، بخشش آن است که پاره های وجود خویش را ببخشی.

آنگاه که میل به تملک را از خانه ی وجودت بیرون می کنی ، نفسهانیت نیز به دنبال آن تو را ترک می کند اینجاست که تو از وجود خود بخشیدی

کسانی که می بخشند از بخشش خویش شادمان اند ، پاداش اینان همان شادمانی شان خواهد بود.

هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره‌کرده دست کسی را به گرمی بفشارید. (گاندی)

عشق تنها به چشمان یکدیگر خیره شدن نیست، بلکه متفقا به بیرون، به جهت معینی نگاه کردن است. «دکتر تامس.آ.هریس»

آنکه می‌خواهد روزی پریدن آموزد، نخست می‌باید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمی‌کنند. (نیچه(

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد